Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-04-29@09:34:11 GMT

آنچه که باعث قبولی اعمال می‌شود

تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۸۱۱۱۸

آنچه که باعث قبولی اعمال می‌شود

به گزارش ایکنا؛ آخرین قسمت ویژه‌برنامه درس‌هایی از قرآن رمضان سال 1398 با سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی 14 خرداد با موضوع «شرایط قبولی عمل» از شبکه اول سیما پخش شد. طبق روال هرساله، این ویژه‌برنامه هر روز ماه مبارک به جز جمعه‌ها پخش شد. در ادامه مشروح برنامه درس‌هایی از قرآن را می‌خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
می‌خواهیم درباره‌ قبولی عمل بگوییم، که کجا مهر می‌خورد می‌گویند: قبول شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کجا مهر نمی‌خورد می‌گویند: مردود شد.
به امیرالمؤمنین گفته شد: «كم تتصدق» چقدر پول به فقرا می‌دهی؟ «كم تخرج مالك ألا تمسك» یک خرده پول برای خودت نگه نمی‌داری؟ فرمود: «إني و الله لو أعلم أن الله تعالي قبل مني فرضا واحدا لامسكت» به خدا قسم، نمی‌دانم کارهایم قبول شده یا قبول نشده است.
دعای حضرت ابراهیم برای قبولی عمل
حضرت ابراهیم خیلی مقام دارد چون پدر عیسی هست، جد عیسی، جد موسی، جد پیغمبر ما، جد امام زمان، مقام ابراهیم خیلی مقام مهمی است. رفته مکه، کعبه ساخته، کارگرش هم بچه سیزده‌ ساله‌‌اش اسماعیل بوده است. تازه می‌گوید: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» (بقره، 127) اگر قبول کنی ارزش دارد. یعنی حتی ابراهیم، در بهترین کار ساختن کعبه، با کارگری یک پیغمبر به نام اسماعیل تازه باز هم می‌گوید: اگر قبول شد ارزش است. قبول نشود مکه و مسجدالحرام و کعبه و ابراهیم و اسماعیل، قبول نشود هیچی. این قبولی رویش عنایت شده است. حالا، مسأله دیگر...
قرآن می‌فرماید: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ‏ اللَّهُ‏ مِنَ الْمُتَّقِينَ» (مائده/27) قرآن می‌فرماید: اگر کسی تقوا داشته باشد یعنی به گناه رسید خودش را نگه دارد، کارهایش قبول است. اگر هم عبادت می‌کند و هم گناه می‌کند، این قبول نیست. مثل لیوانی که هم آب درونش است، هم پر کاه درونش است. هم سوسک و پشه درونش است. شما لیوان را برمی‌گردانی. یک آیه در قرآن داریم می‌فرماید: «أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ‏ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ فِي أَصْحابِ الْجَنَّةِ» (احقاف/16) می‌گوید: من عمل اینها را قبول می‌کنم. حالا اینها چه کسانی هستند؟ 1- کسی که از زحمات پدر و مادرش تشکر کند. 2- عمل صالح، کارهایش درست باشد. 3- خلاف کرد، توبه و عذرخواهی کند، اگر کسی به پدر و مادر توجه کند و کار صالح انجام بدهد و از لغزش خود عذرخواهی کند و تسلیم خدا باشد، اینها را خدا می‌گوید: «أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ‏ عَنْهُمْ» من از اینها قبول می‌کنم. سعی کنیم پدر و مادر را راضی نگه داریم. لغزش کردیم فوری عذرخواهی کنیم. روایاتی داریم که لغزش کردید، خدا تا چند ساعت نمی‌نویسد. در همین چند ساعت می‌گوید: دست نگه دارید شاید پشیمان شد. اگر گناه کردیم و پشیمان نشدیم می‌گوید: پس بنویس.
قبول نشدن مسجد ضرار
منافقین در مدینه مسجد ساختند به نام مسجد در آن توطئه کنند، کمینگاه باشد، رصدخانه باشد، اخبار داخل را به خارج و به دشمنان منتقل کنند. آمدند گفتند: یا رسول الله! بیایید یک مسجد ساختیم، افتتاح کنید. «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ»(توبه/107) کسانی که مسجد می‌سازند اسمش مسجد است ولی درونش خانه تیمی است. مثل آمریکا که اسمش سفارتخانه بود ولی لانه جاسوسی بود. پیغمبر را دعوت کردند که مسجد بروند نماز بخواند که رسمیت پیدا کند. آیه نازل شد درون این مسجد نرو، «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ»(توبه/108) آن مسجدهایی که براساس تقوا ساخته شده قبول است. مسجدی که براساس تقوا نیست، قبول نیست.
عبادت بدون کسالت و کراهت
بحث امشب چیست؟ خدا از چه کسانی قبول می‌کند و از چه کسانی قبول نمی‌کند؟ می‌گوید: اینها نماز که می‌خوانند در حال کسالت نماز می‌خوانند. «وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى» (توبه/54) نماز که می‌خواند، نمی‌خواهد نماز بخواند. با زور نماز می‌خواند، با کسالت نماز می‌خواند. این هم نماز قبول نیست. پول هم که خرج می‌کند، «وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ» با زور پول می‌دهد و با زور نماز می‌خواند، نه نمازش قبول است و نه زکاتش قبول است. حدیث داریم پیغمبر فرمود: یا علی اگر سه چیز، در مردم بود، کارهایشان قبول است. 1- ورع، 2- خلق 3- حلم. اگر ورعی بود که «يَحْجُزُهُ‏ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ» تقوایی داشت که وقت گناه خودش را نگه دارد، اخلاق خوبی داشت با مردم، در مقابل جهل جاهلان جوش نیاورد، حلیم بود. حلم داشت، آدمی که تقوا دارد، اخلاق دارد، صبور است، این کارهایش قبول است. حدیث داریم « ما عمل‏ من‏ لم‏ يحفظ لسانه» (مجموعة ورام/ ج 2/ص59) کسانی که هرچه می‌خواهند می‌گویند، زبانشان کنترل ندارد، عمل‌هایش قبول نمی‌شود. روزه می‌گیرد و قرآن هم می‌خواند ولی راحت غیبت می‌کند. بخوانم... «ما عمل» عملی انجام نداده که «من لم یحفظ لسانه» کسی اگر جلوی زبانش را نگیرد، کارهایش، مثل حوضی است که ترک دارد، هرچه هم آب درونش برود آخرش خالی است چون ترک دارد.
اگر کسی گناهی می‌کند اصرار کند باز هم آن گناه را بکند، اصرار بر گناه هم باعث می‌شود خدا عمل را قبول نکند. امام صادق قسم خورد «لا وَ اللَّهِ لا يَقْبَلُ‏ اللَّهُ‏ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَي الاصْرَارِ عَلَي شَيْ‏ءٍ مِنْ مَعَاصِيهِ‏» (كافي، ج 2، ص 288) امام صادق فرمود: به خدا قسم کسانی که اصرار دارند گناه کنند، یعنی پی در پی گناه می‌کنند عملشان قبول نمی‌شود. از نماز ما آن مقداری که حواسمان جمع است قبول می‌شود. آن مقداری که روی ما به سمت قبله است و زبان ما تکان می‌خورد اما دلمان جای دیگر است، آن مقداری که سر نماز حواس ما پرت است قبول نمی‌شود. «إِنَّمَا يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ مِنْ‏ صَلاتِهِ‏ مَا عَقَلَ مِنْهَا» (عوالي اللئالي، ج 1، ص 325) این هم یک مورد.
ایمان به خدا، شرط قبولی اعمال
پنج آیه در قرآن داریم نوشته «و هو مؤمن» یکی سوره اسراء است، می‌گوید: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» (اسراء/19) اگر ایمان داشت، کارهایش قبول است. ایمان نداشت کارهایش قبول نیست. ممکن است یک کافری اتوبان بکشد، بلوار، درمانگاه، بیمارستان، مدرسه، ولی ایمان ندارد. یکوقتی ما دعوت شدیم برای خیرین مدرسه‌ساز، گفتم: شما که مدرسه ساختید کار خوبی کردید و دست شما درد نکند ولی مواظب باشید اگر مدرسه بسازید ولی خمس و زکات ندهید، فایده ندارد. مثل آدمی که جنب است و هی در اقیانوس‌ها شیرجه می‌رود. شیرجه کار غسل را نمی‌کند. سال بعد آن کسی که آمد ما را دعوت کند، گفت: آقای قرائتی بیا، سخنرانی شما خوب بود اما حرفی از خمس و زکات نزن. بگذار ما اینها را داشته باشیم.
باز یک آیه دیگر داریم، می‌گوید: «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‏»(طه/112) باز یک جای دیگر قرآن می‌فرماید: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‏(انبیاء/94) «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»(نحل/97) من عصر نگاه کردم دیدم پنج تا «و هو مؤمن» داریم، یعنی وقتی کارتان قبول است که ایمان داشته باشید. اگر ایمان داشته باشید، یک خاطره از امام رضا بگویم. در خانه‌اش نشستیم. دو نفر ظاهراً برادر بودند، از یک منطقه آمدند خدمت امام رضا مسأله شرعی پرسیدند که نماز ما چطور است؟ امام رضا فرمود: نماز تو شکسته است. دو رکعتی بخوان. چهار رکعتی را دو رکعتی بخوان. اما شما چهار رکعت هم چهار رکعت بخوان. گفت: آقا هردو از یک منطقه و از یک خانه و از یک شهر و محله و قبیله هستیم. مثلاً برادر هستیم، چطور او شکسته و ما درست؟ گفت: تو به قصد زیارت مأمون الرشید آمدی. سفر تو سفر حرام است. چون به نیت زیارت طاغوت آمدی. اماآن برادر به قصد زیارت من آمده است. زیارت من آمدی سفرت حلال است، سفر حلال چهار رکعتی‌ها دو رکعت می‌شود. اما او به قصد زیارت مأمون آمده، سفرش حرام است و در سفر حرام نماز، بگویید... چهار رکعتی است.
کارهای ما قبول هست یا نه؟ همه کارهای ما بند به نماز است. مثل نخ، همه نخ بند به سوزن است. اگر سوزن فرو رفت، نخ هم فرو می‌رود. اگر سوزن ایستاد، نخ هم می‌ایستد. اگر نماز قبول شد همه کار قبول می‌شود، اگر نماز قبول نشود هیچ کاری قبول نمی‌شود.

نماز و زکات، در کنار یکدیگر
نماز و زکات در روایت داریم که «قرینتین» یعنی هردو با هم هستند، اگر زکات نباشد نماز هم نیست. بحث قبولی است. بعضی‌ها نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند ولی جایی که باید حرف بزنند، تقیه می‌کنند و حرف نمیزنند. می‌خواهد این را داشته باشد، آن را داشته باشد. می‌خواهد با همه باشد و لذا کار به حق ندارد. می‌خواهد مردم داری کند. حدیث دیدم امروز عصر «لا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنْكَ شَيْئاً حَتَّي تَقُولَ قَوْلا عَدْلا» (كافي، ج 8، ص 107) حدیث در کافی است. اگر حرف حق زدی کارهایت قبول است. اما اگر نماز می‌خوانی و دو لیتر هم گریه می‌کنی، اما یک جایی که باید بگویی: غلط هست، درست است، موضع نمی‌گیری. ما در کاشان می‌گوییم: فلانی خاک شیر مزاج است... یعنی با همه کنار می‌آیند. هیچوقت نمی‌گوید: این کار غلط است. این فکر غلط است. می‌ترسد به مردم بر بخورد، می‌خواهد مردم داری کند. حدیث داریم، قرآن هم یک آیه داریم «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً، يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» (احزاب/70 و 71) اگر قول سدید، خجالت نکشید، آقا این کار غلط است. نه حالا ایشان مهمان ما هست، در ذوقش می‌خورد.
من گاهی وقت‌ها با بعضی‌ها تلفن می‌کنم، می‌گویم: سلام علیکم، می‌گوید: مخلصم آقای قرائتی، سلام با بنده است. حالتون چطور است؟ می‌گویم: سلام با بنده، جواب ما این وسط چه شد؟ من گفتم: سلام علیکم، جواب سلام واجب است، من می‌گویم: سلام علیکم، شما می‌گویی: سلام از بنده است. شروع به حرف زدن می‌کنی. بابا جواب سلام واجب است، چه شد جواب؟ می‌گوید: چه کنم؟ می‌گویم: یک سلام بده. می‌گوید: سلام علیکم! می‌گویم: حالا با هم اختلاط کنیم.
پزشک متخصصی بود حلقه طلا دستش بود. گفتم: طلا بر مرد حرام است و نماز هم باطل است. اگر می‌شود شما این طلا را دربیاورید. بعضی آنجا به ذهنشان رسید بابا این پزشکی که احترام کرده، حالا نمی‌خواهد به پزشک بگوید، ارزش ما به این است که به پزشک بگویم و به غیر پزشک هم بگویم. رُک حرف بزنیم. یکی از دوستان می‌گفت: از منبر پایین آمدم و از یک نفر پرسیدم: منبر من چطور بود؟ رُک بگو. گفت: رک بگویم؟ گفتم: بله، گفت: اول منبرت خوب نبود، ولی اخر منبرت انصافاً خراب کردی. گفت: اگر می‌خواهی رک بگویم، این رک بود. اگر کسی در حرف زدن کم می‌‌آورد جگر حرف زدن ندارد، صداقت و صراحت او کمرنگ است، عمل این هم قبول نمی‌شود.
ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام، شرط قبولی عمل
یکی دیگر، ولایت؛ اگر کسی کنار کعبه تمام عمرش نماز بخواند و فکر سیاسی‌اش دنبال رهبر عادل نباشد، رهبر خدایی، آن نمازها کنار کعبه و مسجدالحرام و مکه هم قبول نمی‌شود. ما عبادت می‌کنیم ولی گاهی یک آتش می‌زنیم و می‌سوزانیم. یکبار حضرت فرمود: هرکس یک لا اله الا الله و سبحان الله بگوید، یک درخت به باغ بهشت اضافه می‌شود. یکی از اصحاب گفت: به، پس باغ ما پر از درخت است. چون خیلی لا اله الا الله و سبحان الله و الحمدلله گفتیم. فرمود: بله، ولی گاهی یک آتش می‌فرستی و همه را می‌سوزاند. حفظ عمل از خود عمل مهمتر است. همه چیز همینطور است. زاییدن نه ماه طول می‌کشد. اما تربیت بچه خیلی، قالی را آدم یکسال، دو سال می‌بافد ولی حفظ قالی صد سال طول می‌کشد. قرآن را آدم یک سال، دو سال حفظ می‌کند اما خواسته باشد این حفظ را نگه دارد، دائم باید... شما سی روز روزه گرفتید، نماز خواندید، مناجات، احیاء، اما باید حفظش کنید.
اگر زنی شوهرش را نیش می‌زند، یا شوهری به زنش نیش می‌زند، عبادت هیچیک قبول نیست. حدیث، پیغمبر فرمود: «مَنْ‏ كَانَ‏ لَهُ‏ امْرَأَةٌ تُوذِيهِ» اگر خانمی به شوهرش نیش می‌زند و شوهرش را اذیت می‌کند، «لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلاتَهَا» نماز خانم قبول نیست. کارهای خیر خانم قبول نیست، بعد پیغمبر فرمود: «وَ عَلَي الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُوذِياً ظَالِماً» (أعلام الدين، ص 414) مرد هم اگر زنش را بسوزاند و اذیت کند، اعمال مرد هم قبول نیست. ما گاهی وقت‌ها می‌خواهیم افطاری بدهیم، به زنمان می‌گوییم: عه، یا الله دیگر... چرا اینطور شد؟ بابا شما می‌خواهی افطار بدهی. خانم وظیفه ندارد. البته اگر خانم به وظیفه‌اش عمل کند، یعنی همین که وظیفه‌اش نیست، اجر دارد. زن و مرد اگر به کار همدیگر راضی باشند در ثواب شریک هستند.
امام صادق فرمود: «مَنْ نَظَر الى أبَويهِ‏ نَظَرَ ماقتٍ وَ هُما ظالِمانِ لَهُ لَم يَقْبَلِ اللّهُ لَهُ صَلاةً» اگر انسان به پدر و مادرش نگاه خشم آلود کند، اگر پدر و مادر ظالم هم باشند، نمازش قبول نیست. اگر آدم خوبی باشند که هیچ، حتی پدر و مادر بد، اگر پدر و مادر آدم‌های بدی هستند، ظالم هستند، شما خواسته باشی نگاه تند به آنها بکنی نماز قبول نیست. پس نماز چه کسی قبول است؟ به زنت که اذیت نکن. به شوهرت اذیت نکن. زکات هم بده. خط سیاسی شما هم رهبر معصوم باشد. نگاه تند به پدر و مادرت هم نکن. من می‌ترسم باقی‌اش را بگویم، هیچکس نماند.
زمان شاه من اصفهان بودم، مسجد سید از مسجدهای مهم اصفهان است. دعا بود به ما گفتند: آنجا سخنرانی کن. شب قدر هم بود. شب‌های احیاء، من فکر کردم چه بگویم. جوان بودم و یک مقدار از سخنرانی وحشت داشتم. گفتم: الآن اگر امام زمان بیاید دست چه کسی را می‌گیرد از مسجد بیرون می‌کند؟ پیغمبر گاهی این کار را می‌کرد. یکبار در مسجد آمد، فرمود: بلند شو بیرون برو. «قُم» یعنی بلند شو بیرون برو. برو بیرون، برو بیرون! گفتند: یا رسول الله چرا اینها را بیرون کردی؟ گفت: اینها نماز می‌خوانند ولی زکات نمی‌دهند. گفتم: الآن امام زمان وارد مسجد شود این جمعیت چندین هزار نفری را ببیند، امام زمان دست چه کسی را می‌گیرد و بیرون می‌کند؟ اگر کسی سر مسلمان کلاه بگذارد، «لیس منا»، «من غش مسلما لیس منا» اگر کسی چنین خلافی کند از ما نیست. ما این را گفتیم و فردا اصفهانی‌ها خیلی‌هایشان طنزگو هستند. یک اصفهانی یک طنزی برای ما درست کرد و گفت: خبر داری دیشب چه شد؟ گفت: نه، گفت: آقای قرائتی می‌گفت: امام زمان دارد مسجد سید اصفهان شود دست چه کسانی را می‌گیرد و بیرون می‌کند؟ تو بخاطر این کارت، تو بخاطر این کارت... یک مرتبه حرف قطع شد. ما فکر کردیم برق رفت، بعد فهمیدیم امام زمان دست خود آقای قرائتی را گرفته و بیرون انداخته است.
یک چیزی می‌گویند که گر حکم شود چه... که مست گیرند، در شهر هر آنچه هست گیرند! حدیث داریم در رفیق شدن دنبال آدم بی عیب نگرد. بی رفیق می‌مانی، این جوان‌هایی که می‌خواهند یک دختری پیدا کنند صد در صد خوب، تا چهل سالگی هی تاب می‌خورند.

لقمه حلال، شرط قبولی عبادات
مرحوم دکتر بهشتی می‌گفت: در زمین دنبال فرشته نگردید. همین‌هایی که هستند! دیگر چه باعث می‌شود قبول شود؟ داریم اگر کسی لقمه حرام بخورد نماز و روزه‌اش قبول نیست. حدیثش این است «العبادة مع اكل الحرام كالبناء على الرمل» (بحارالانوار/ج 100، ص 16) کسی که نماز می‌خواند ولی در شکمش لقمه حرام است، مثل ساختمان ساختن روی شن نرم است. یعنی باید لقمه حلال باشد.
حدیث داریم اگر می‌خواهید نماز شما قبول شود، «يَأْخُذُوهُ مِنْ‏ حَقٍ‏ وَ يُنْفِقُوهُ فِي حَقٍ‏» (كافي، ج 4، ص 32) هم حلال پیدا کنید و هم در راه حلال خرج کنید. می‌گویند: کسی دکتر رفت، دکتر گفت: چته؟ گفت: ریش‌هایم درد می‌کند. گفت: چه خوردی؟ گفت: نان یخ! گفت: نه مرضت مثل آدم‌هاست و نه خوراکت مثل آدم‌هاست. عملی قبول می‌شود که درآمد درست باشد و مصرف هم درست باشد. ممکن است درآمد درست است ولی مصرف حق نداری اینقدر مصرف کنی. آقا ملک خودم است، ملک خودت باشد. چشم هم چشم خودت است شما حق داری با آب کثیف وضو بگیری؟ با آب کثیف وضو بگیری برای چشمت ضرر داشته باشد از مراجع بپرس، وضویم درست است؟ آدم هرچه دارد که نمی‌تواند... آقا بچه‌ام است. می‌دانم بچه شما باشد، می‌توانی او را بزنی؟ می‌توانی فحش بدهی؟ می‌توانی توهین کنی؟ آدم حق دارد به بچه‌اش بگوید: احمق، برو گمشو! بچه من است ولی حق ندارم به او جسارت کنم. ما فکر می‌کنیم که گاهی هم می‌گوییم: شوخی کردم. کارت غلط بود یا شوخی کردی یا جدی کردی.
خدایا بحث امشب ما قبولی بود. از چه کسانی قبول می‌کنی؟ رهبرش درست باشد، رهبر آسمانی باشد. زکات بدهد، به پدر و مادرش نگاه بد نکند. همسرش را اذیت نکند، لقمه حلال بخورد. اینها را گفتیم. خدایا به آبروی محمد و آل محمد رفتار و گفتار و نیت ما را آنگونه قرار بده که تمام کارهای ما قبول، عمیق، مبارک، بی آفت و ذخیره قیامت باشد. عده‌ای پارسال بودند و امسال نیستند، همه اموات و خود ما را بیامرز. آنچه خیر و برکت برای خوبان تاریخ مقدر کردی به آبروی همان آدم‌های خوب همه آنها را برای همه ما مقدر بفرما. مشکلات فرد و جامعه ما را حل بفرما. خدایا به آبروی امام زمان، تمام نیت‌ها و افکار و گفتار و موضع گیری ما را آنگونه قرار بده که هروقت حضرت مهدی به ما توجه می‌کند یا لذت ببرد یا لااقل از ما غمزده نشود. کسانی که در اسلام ما، در شیعه بودن ما، در انقلاب ما، در تعلیم و تربیت ما، نقش داشتند و حقی بر گردن ما دارند، ما را پاسدار خون‌ها و خدماتشان قرار بده. ما را نسبت به خون شهدا و انقلاب خائن قرار نده. مقام معظم رهبری و همه مراجع، مرز ما، انقلاب ما، مسئولین ما را حفظ بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: قرآن درس هایی از قرآن ایکنا محسن قرائتی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۸۱۱۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این ۶ جمله را تنها از افراد با شخصیت واقعی و صادق می شنوید

فرانسوا دو لا روشفوکو، نویسنده، اخلاق‌شناس و فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم، در مورد کمیاب بودن افراد اصیل و صادق صحبت کرده است.

صداقت به معنای باز بودن قلب است. ما آن را در افراد بسیار کمی پیدا می کنیم. آنچه که معمولاً در افراد دیگر می بینیم، تنها یک تظاهر هنرمندانه برای جلب اعتماد دیگران است.

به همه افرادی که در طول زندگی خود با آنها برخورد داشته اید، فکر کنید. واقعاً چند نفر از آنها این حال و هوا را داشتند که لا روشفوکو از آن صحبت کرده است؟

احتمالاً تعداد آنها زیاد نیست. در واقع صداقت و واقعی بودن چیزی کمیاب است.

اما چرا این‌گونه است؟ زیرا آنچه که اغلب به عنوان صداقت برداشت می شود، در واقع تنها یک ترفند برای جلب رضایت و اعتماد دیگران است.

پس ما باید در تشخیص صداقت واقعی از تقلبی هوشیار باشیم.

در دنیای تظاهر و عدم صداقت، اصیل و واقعی بودن به ما کمک می‌کند تا همانی باشیم که واقعاً در عمق وجودمان هستیم.

در ادامه، به بررسی ۶ جمله می پردازیم که آن ها را تنها از افراد صادق و واقعی می شنوید.

۱) «چگونه می توانم به تو کمک کنم تا احساس بهتری داشته باشی؟»

به گزارش روزیاتو، مطالعه‌ای که اخیراً در مجله روان‌شناسی میان‌فرهنگی منتشر شده، «فضیلت انسانیت، از جمله مهربانی و عشق» را ویژگی اصلی یک فرد واقعی و صادق دانسته است.

به این ترتیب، سوال «چگونه می توانم به تو کمک کنم تا احساس بهتری داشته باشی؟» را ممکن است از یک دوست واقعی بشنوید.

وقتی کسی با این نوع از صمیمیت با شما ارتباط برقرار می کند، در زمانی که اوضاع وفق مراد نیست، می تواند مانند یک کورسوی امید باشد.

آیا می توانید آخرین باری که کسی به شما چنین حمایتی ارائه کرد را به خاطر بیاورید؟ شاید چنین حمایتی را از سوی یک دوست، یکی از اعضای خانواده یا حتی یک غریبه دریافت کرده باشید.

و چه حسی به شما دست داد؟ آیا ایمان شما به انسانیت را کمی تقویت کرد؟ این یکی از نشانه های بارز انسانیت و صداقت است.

۲) «باید در این مورد کاملاً صادق باشم.»

ممکن است شنیدن چنین جمله ای در گفتگوهای روزمره کمی غافلگیرکننده باشد. در واقع، هم جدی و هم صریح به نظر می رسد. اما باید عمیق تر به این موضوع نگاه کنید.

ما در عصر سطحی‌نگری و عدم صداقت زندگی می کنیم، درست است؟

با توجه به این موضوع، وقتی کسی مایل است در مورد چیزی با ما کاملاً صادق باشد، به این معنی است که باید چیز مهمی برای گفتن داشته باشد.

در این لحظه، شما شاهد اصالت و صداقت واقعی هستید!

یک فرد واقعی و صادق به دنبال پنهان کردن حقیقت یا اجتناب کردن از موضوعات دشوار نیست. در عوض، صداقت و روراست بودن را ترجیح می دهد.

درست است، گاهی کاملاً صادق و شفاف بودن بهایی دارد.

با این حال، یک فرد واقعی صداقت را مهم تر از هر چیز دیگری می داند و مایل است که با شما روراست باشد.

بسیاری از افراد به این موضوع توجه نمی کنند که صادق و واقعی بودن فقط به معنای رک بودن با اطرافیان نیست، بلکه به معنای رک و صادق بودن با خودتان هم هست. یعنی با معایب خود روبرو شوید، اشتباهاتتان را به زبان بیاورید و به شخصیت واقعی خود احترام بگذارید.

۳) «با این موضوع موافق نیستم.»

افراد واقعی و صادق فقط اهل حرف زدن نیستند، بلکه اهل عملند! آن‌ها کاملاً صادق هستند و از اعتقادات خود دفاع می‌کنند، حتی اگر هر از گاهی با انتقاد مواجه شوند.

به گفته دکتر رونالد ای. ریجیو، استاد روان‌شناسی سازمانی، افراد خوب یا افراد واقعی حتی در مواقع دشوار «شجاعت» دارند.

شجاعت را به عنوان نشانه ای از صداقت در نظر بگیرید. به گفته دکتر ریجو، شجاعت می تواند به معنی «دفاع از آنچه که به آن اعتقاد دارید» و دانستن اینکه چه زمانی باید «کار درست را انجام دهید» باشد.

فرض کنید با گروهی از همکارانتان برای ناهار بیرون رفته اید و یکی از آنها شروع به صحبت درباره مدیرتان می کند.

ناگهان صحبت به سمت شایعاتی می رود که خیلی تند و تیز است و شما احساس بدی پیدا می کنید.

آیا ساکت می مانید و با گروه همراه می شوید؟ یا شجاعت این را پیدا می کنید که موضع خود را اعلام کنید؟

انتخاب دوم یک نمایش قدرتمند از اصالت و صداقت است. زیرا شنیده شدن نظر شما، به خصوص زمانی که به معنای مخالفت با نظر افراد دیگر است، شجاعت زیادی می طلبد.

این کار ارزش هایتان را نشان می دهد. هنگامی که به صورت آشکارا و واضح می گویید که چیزی را تایید نمی کنید، به وضوح نشان می دهید که در مورد موضوع مورد نظر چه موضعی دارید.

۴) «اگر این روش را امتحان کنیم، چه اتفاقی می افتد؟»

آخرین باری که با شخصی مواجه شدید که واقعاً شیفته «چرا» و «چگونگی» دنیای اطرافش است، کی بوده؟

دکتر رهام آل طاهر، روانشناس بالینی، در مقاله ای در مورد فضیلت های انسانی، کنجکاوی را به عنوان نشانه ای از یک فرد واقعی و صادق معرفی کرده است.

هر چه به خودمان اجازه دهیم که کنجکاوتر و خلاق تر باشیم، خرد بیشتری به دست می آوریم و به نوبه خود، آنچه که یاد می گیریم را دوست خواهیم داشت. به گفته دکتر آل طاهر، این امر باعث رشد فضیلت خرد و دانش است.

بیان کردن سوال «اگر این روش را امتحان کنیم، چه اتفاقی می افتد؟» نشان می دهد که یک شخص فکر نمی کند که جواب همه چیز را می داند و به دنبال امتحان کردن راه های جدید است.

در قلب این جمله ساده، گنجینه ای از اصالت و صداقت وجود دارد.

به علاوه، این فقط یک سوال ساده نیست. در واقع، یک دعوت آشکار برای گسترش افق دید است.

کنجکاوی در این پرسش قابل لمس بوده و شما را به قلمرویی از احتمالات و فضایی برای پذیرش دیدگاه ها و ایده های جدید و شاید هیجان‌انگیز می کشاند.

واقعی ترین و صادق ترین افراد، از مخالفت با باورهای از پیش تعیین‌شده و شک و تردید به آن ها نمی ترسند.

آنها به خوبی می دانند که کنجکاوی مثل  یک GPS است که ما را به سوی دیدگاه های عمیق تر راهنمایی می کند.

۵) «می خواهم مطمئن شوم که چیزی از قلم نیفتاده است.»

اصالت و صداقت نقش مهمی در خرد و آگاهی دارد.

هنگامی که فردی با خود صادق بوده و پذیرای یادگیری از دیگران است، احتمال بیشتری دارد که تصمیماتی مطابق با ارزش های خود بگیرد.

این نشانه ای از صداقت و واقعی بودن است.

افراد عاقل فقط حدس‌ و گمان نمی زنند، بلکه استراتژیک‌ترین متفکرانی هستند که می‌شناسید.

آنها می دانند که عجله کردن در تصمیم‌گیری ها بدون بررسی همه گزینه ها می تواند به نتایج نامطلوبی منجر شود.

این افراد زمان و انرژی خود را صرف جمع‌آوری اطلاعات، گوش دادن به دیدگاه های مختلف و ارزیابی پیامدهای احتمالی می کنند.

۶) «می خواهم بیشتر بیشتر بدانم!»

افراد واقعی و صادق بسیار مشتاق هستند که بیشتر بیاموزند.

یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ در مورد قدرت شخصیت نشان داد که «علاقه به یادگیری» با احساسات مثبت ارتباط زیادی دارد.

«می خواهم بیشتر بدانم» عبارتی است که مظهر عشق و علاقه به یادگیری است. افراد واقعی به آنچه که از قبل می دانند، راضی نمی شوند.

در واقع، آن ها همیشه تشنه تجربیات جدید، دیدگاه‌های تازه و هیجان کشف کردن هستند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • «مست عشق» فیلم قابل قبولی نیست/ فروش بالا نمی‌تواند دلیل بر کامل بودن یک اثر باشد
  • لرستان| آمریکایی‌ها به آنچه بیان می‌کنند اعتقاد ندارند
  • "عمره مفرده" چه اعمالی دارد؟
  • عمره مفرده چه اعمالی دارد؟
  • پاداش قبولی سوادآموزان سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ کردستان واریز شد
  • این ۶ جمله را تنها از افراد با شخصیت واقعی و صادق می شنوید
  • آنچه در پی صدور مجوز اکتشاف معدن سرچهان رخ می‌دهد
  • ببینید | روایتی از آنچه در جلسه آغازین دور جدید دادگاه منافقین گذشت
  • خطیب نماز جمعه تهران: صهیونیست‌ها اگر دوباره غلطی کنند سیلی محکم‌تر خواهند خورد
  • اگر دوباره صهیونیست‌ها غلطی کنند سیلی محکم‌تر خواهند خورد